آبی مثل قلب
دست نوشته های یک عادی آبی...
خانه
سرآغاز
تماس با من
مین_آب
این شهر کوچک میماند
و خیابان هایش همین چهارتا
مگرینکه قرار باشد اتفاقی از کنارم بگذری:)
خیابان
میناب
۹۶/۱۱/۰۹
۰
۰
زد زد
نظرات
(۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
من چنان گریه میکنم....
که خدا بغل کند مگر مرا....
خلاصه آمار
بایگانی
بهمن ۱۳۹۶
(۱۰)
دی ۱۳۹۶
(۱)
آخرین مطلب
۹۶/۱۱/۱۲
به سراغ زنها میروی؟تازیانه را فراموش نکن
۹۶/۱۱/۱۰
هر عملی عکس العمل نداره
۹۶/۱۱/۰۹
مین_آب
۹۶/۱۱/۰۸
از توهمات درسی
۹۶/۱۱/۰۷
باید چه کرد؟
۹۶/۱۱/۰۷
سطر آخر
۹۶/۱۱/۰۴
بیماری عشق
۹۶/۱۱/۰۴
فکر میکنم که بمیرم...
۹۶/۱۱/۰۳
خطم بزنید...
۹۶/۱۱/۰۱
زندگی جدید
پیوندهای روزانه
پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان
آخرین وبلاگ های به روز شده
زندگی به سبک بیان!
پیوندها
ساخت وبلاگ جدید در blog.ir
نرم افزار مهاجرت به blog.ir
وبلاگ رسمی شرکت بیان
صندوق بیان
کلمات کلیدی
دلنوشته
زندگی
میناب
خیابان
داستان
رفت
عشق
شعر سپید
شعر
سپید
متن